الو 125 ؟
وقت وب گردی که میشه هیچ کجا ایران وب نمیشه
ایران وب رقابت نمی کند ؛ رقابت می آفریند

محمد ايماني

تصويرها معمولا نماد و نشانه اند. دلالت مي كنند و راوي هويت هستند. مثل آن تصويري كه عكس فرعون مصر را برداشتند و جاي آن قاب «الله»(جل جلاله) را گذاشتند. يا آن تصوير كه انقلابيون مصر در صف نماز جماعت ايستادند و سر به سجده شكر بر زمين نهادند. يا مثل همين 22 بهمن 1389 خودمان كه در آينه انتفاضه مصر تابيد و فجر در فجر شد از انطباق آينه ملت ها با هم. 22 بهمن هم امتداد ميدان امام حسين(ع) تا انقلاب و آزادي يك قاب بزرگ بيش نبود از درياي خروشاني كه موج برمي داشت و از اين بزرگراه به خيابان هاي اطراف سرريز مي شد.

 

روز دوشنبه 25 بهمن نيز يك تصوير فانتزي تبديل به نماد و نشانه شد تا دلالت كند بر تماميت ستادي كه قرار بود در اين روز جرياني را طراحي كند و به صحنه آورد. اين تصوير نماد شد چون برپاكنندگان نمايش 25 بهمن از صبح تا بعدازظهر همان روز بر نماد و نشانه بودن آن- از سر قحطي تصوير و سوژه- اصرار داشتند. روز هم كه به سر آمد، همان تصوير تنها جلوه واقعي خيالي بود كه كارگردانان به مدت يك هفته در آن دميده و فربه كرده بودند. آن تصوير، عكس مبهم مردي است كه از جرثقيلي مرتفع و چند ده متري بالا رفته، از اتاقك كنترل گذشته، به نوك بازوي جرثقيل رسيده و آنجا متوقف شده است. چند ساعت بعد معلوم شد مقداري پول و مصرف مخدر توهم زا او را به اين مخمصه كشانده است. همان ماهواره ها و شبكه هاي مجازي كه «اسب ترواي 2 »را به نام انتفاضه مصر و تونس و به كام اسرائيل و آمريكا از يك هفته پيشتر راه انداخته بودند، تنها تصوير به روزي كه از سرنوشت و مقصد دومين درازگوش تروا ارائه كردند، همين تصوير بود؛ بر بلنداي جرثقيل و بر نوك بازوي آن! زبان بسته پشيمان!

 

از آنجا كه قيافه آقاي ايكس در اين تصوير سمبليك پيدا نيست، مي توان عكس را به عنوان يك معما مطرح كرد و چهره ها و قيافه هاي متعددي را كه در سناريوي ترواي2 كارگرداني و نقش آفريني كرده اند، جاي چهره آن مرد تصور كرد. توهم، توهم است چه از نشئگي و «اكس» باشد و چه ناشي از جاه طلبي يا فريب اطلاعاتي. مهم اين است كه وقتي نشئگي از سر پريد و طرف خود را بر بلنداي جرثقيل چند ده متري ساختماني و بر نوك بازوي گردان و لرزان آن ديد، چه حس و حالي داشته باشد. لابد ناظران كنجكاو تصور كرده اند كه او مي خواهد با آن نوار سبز خودكشي كند و قهرمان شود! اما او دنبال تاجيان آتش نشاني مي گردد تا پايين بياورندش و به اين ترس لعنتي از ارتفاع پايان دهند. مأموران امداد ساعتي بعد به دادش رسيدند و به كابوس وي خاتمه دادند. اما ديگراني كه با او از جرثقيل توهم بالا رفتند و بر نوك يكي از شاخه هاي آن آويزان مانده اند چه؟ كسي مي تواند آنها را نجات دهد؟

 

صورت آقاي ايكس در اين تصوير سمبليك پيدا نيست و مي شود قيافه همه سناريونويسان و كارگردانان و نقش آفرينان را جاي صورت وي گذاشت. چه كساني؟ مثلا قيافه پت و مت هايي كه پاي نامه ديكته شده كذايي براي راهپيمايي را امضا كردند و پروژه ترواي2 را كليد زدند. همان دو نفري كه به اسم درخواست مجوز راهپيمايي اعلام همبستگي با ملت مصر، چرخ ارابه تروا براي سرويس هاي جاسوسي اسرائيل و آمريكا و انگليس شدند شايد كه آشوب تازه اي را كليد بزنند. دو ورشكسته به تقصيري كه گويا مانند «برسيسا» اراده شان روي اراده شيطان قفل شده و مجبورند لحظه هلاكت نيز- به احتمال نجات- ابرو پايين آورند و او را تعظيم كنند. آيا وضعيت اين دو بهتر از آن آدم تعطيل العقلي است كه بخت يارش بود و مأموران امداد آتش نشاني به دادش رسيدند؟ ياغيان شاخ شكسته اي كه نوك جرثقيل لجاجت و تكبر ايستاده اند و آرزو مي كنند كه اين جرثقيل، جرثقيل كوتاهتري براي به دار كشيدنشان بود و به اين كابوس پايان مي داد. مگر لجاجت، در خردسوزي كم از «روانگردان» و «مخدر» دارد؟ مگر كم بوده اند لجوجاني چون ابولهب و ابوجهل كه با سر تا قعر دوزخ سقوط كردند و حاضر نشدند به وسعت «حق» در آيند؟ اين كلام حكيمانه از اميرمؤمنان است كه «اللجاجه تسلّ الرأي. لجاجت، انديشه و تدبير را تباه مي سازد» (نهج البلاغه، حكمت 179). و اين حكمت نيز از زبان آن حضرت جاري شده كه «قد اضاء الصبح لذي عينين. همانا صبح روشن است براي كسي كه دو چشم بينا دارد» (حكمت 169). نخوت و لجاجت آدمي را چندان كور مي كند كه روز روشن را انكار كند يا خاك بر آفتاب بپاشد، شايد كه از فروغ آن بكاهد.

 

چشم از نوك جرثقيل برنداريد. صورت هاي ديگري نيز از آن بالا هويداست. مثلا همين هيلاري خانم كلينتون كه خيال كرد با مخدر توهم زايي به اسم تويتر و فيس بوك و شبكه مجازي مي توان جنبش سرهم كرد. خيال كرده بود اينجا هم گرجستان و اوكراين و اروپاي شرقي است. باورش شده بود- يا مجبور شده باور كند- كه سر كوچه آش مي دهند. روز 41 فوريه (52 بهمن ) صفحه ويژه وزارت خارجه فخيمه آمريكا در تويتر راه اندازي شد و طبق معمول، اين خبر بر بوق رسانه ها رفت كه وزارتخانه متبوع خانم كلينتون از مديران تويتر خواسته عمليات به روز رساني را به خاطر مسئله مهم ايران و راهپيمايي 52 بهمن به تأخير بيندازند. و در آن وزارت عريض و طويل يا در مجموعه پرهزينه سازمان اطلاعاتي و جاسوسي آمريكا گويا قحطي خرد آمده بود كه يكي از آن ميان نگفت عزيز من هر گردي كه گردو نيست. كسي نگفت كه ميخ در پريز فرو بردن، شايد بازي مهيجي باشد اما اين بازي را دو بار نمي شود تكرار كرد. وقتي زدي شبكه مجازي را تا هفت پشت سوزاندي و آتش آن را به جان سازمان آشوب انداختي، ديگر از دست هيچ آتش نشاني كاري برنمي آيد.

 

قيافه هاي ديگري هم بر بالاي جرثقيل ديده مي شوند. مثل آقاي اوباما يا لئون پانتا رئيس سازمان سيا و رابرت گيتس وزير دفاع كه هنوز هم كار اطلاعاتي را مهم تر و جذاب تر از ارتش آمريكا مي داند. يا حضرات صهيونيست، نتانياهو و ايهود باراك (وزير دفاع)، آويگدورليبرمن و داني ايالون (وزير و معاون وزير خارجه) و باردو (رئيس موساد) يا بسياري ديگر از سران آمريكايي و صهيونيستي كه عكس هايشان در آلبوم عكس هاي حسني مبارك موجود است. يك روز پيش از اجراي وارونه پروژه ترواي2 بود كه همين جناب داني ايالون در جمع سران سازمان هاي صهيونيستي آمريكا گفت «بزرگ ترين تهديد، نه تحولات مصر و تونس، كه حكومت توطئه گر و فتنه گر ايران است، كشوري كه به كمك همدستان منطقه اي، هدف هاي خود را پيش مي برد. نبايد بگذاريم ايران از بي ثباتي هاي پديد آمده براي پيشبرد اهدافش استفاده كند. ما بايد اين فرصت ها را بسوزانيم.»

 

شايد گفته شود كه آنها فرجام فتنه و آشوب سال گذشته را در 9دي و 22بهمن88 و 98 ديده بودند، پس چرا دوباره ريسك كردند؟ خطايي در اين صورت مسئله نهفته است و آن كلمه «ريسك» است. ريسك مربوط به كسي است كه فرصت انتخاب دارد و مي سنجد اما كسي كه مثلاً درحال غرق شدن در باتلاق است قدرت و فرصت انديشيدن ندارد. او به هر چيزي كه دم دستش باشد چنگ مي اندازد، ريسمان باشد يا گياه و شاخه درخت و يا مار زهرآگين. شوخي نيست، مصر و اسرائيل با هم درحال سقوط هستند. «سينا» در مرز مصر و فلسطين آبستن رويدادي است به بزرگي تولد موسي(ع)، آن هم پس از سه دهه نيرنگ و قساوت آميخته در اين منطقه تا شايد كابوس فرعون درباره ولادت موسي جامه حقيقت به خود نپوشد. و اين بار هم- مانند 33 سال پيش كه موسي در عمق كاخ فرعون و در پايگاه ثبات آمريكا (ايران) باليد و سر به انقلاب گذاشت- شوق انقلاب در ديگر پايگاه ثبات براي آمريكا و اسرائيل (مصر) برخاسته است، هر چند كه اين روايت تمام داستان نيست.

 

واشنگتن تايمز از قول جاناتان اسپاير (كارشناس مركز مطالعات جهاني در هرتسلياي اسرائيل) درست مي نويسد كه «هسته مركزي ماجراهاي خاورميانه جاي ديگري است؛ ايران. اكنون به طور پيوسته كشورهاي منطقه به منظومه ايران مي پيوندند. ايران به كمك سوريه جبهه اي از متحدان را به راه انداخته كه حزب الله لبنان و گروه هاي اسلامگرا در عراق و حماس در فلسطين را شامل مي شود. حتي تركيه و قطر هم به منظومه ايران پيوسته اند. اين حلقه اتحاد، بسيار بد و نامطلوب است. در مقابل، مصر [سابق] و سعودي و اردن و مراكش و تشكيلات محمود عباس قرار دارند. اكنون ائتلاف خواستار نابودي اسرائيل در حال تقويت است و به مصر نزديك مي شود.» در چنين فضايي اگر سيا و موساد و ام آي6 به ورشكستگاني نظير اولي و دومي و سومي دخيل نبندند، چه گلي به سر بزنند؟ يا عبدالله سعودي يك ميليارد دلار بي زبان را مانند علف خرس نثار اين جماعت نكند، پس به شرم الشيخ كوچ كند؟ يا از اين سو، طرف معامله جرج سوروس و راسموسن دانماركي، به عتبه بوسي ملك عبدالله در ارديبهشت 88 مشرف نشود، چه كند؟ يا آقاي توهم به 05 ميليون دلار صدقه محمودعباس و تشكيلات او اميد نبندد، چشم به دست و اراده ملت داشته باشد؟ همذات پنداري است كه اين جماعت لنگه به لنگه را به هم رسانده است... اگرچه بالاي جرثقيل!

 

اسلام هراسي، شيعه هراسي و ايران هراسي هيچ كدام به مددشان نيامد. ويكي ليكس را علم كردند تا بگويند ايران چه قدر مغضوب كشورهاي مرتجع از قاهره تا رياض و امان و منامه و دوبي و صنعاست، نفهميدند كه همين بر قرب و محبوبيت جمهوري اسلامي نزد ملت ها مي افزايد. نفهميدند كه وقتي از قول «امير عبدالله رو به قبله» بگويند «سر مار را بايد در ايران كوبيد» دل هاي بيشتري را متوجه قبله انقلاب مي كنند... تا اينكه مصر فوران كرد و اردن و يمن و بحرين به لرزه افتاد. چه بايد كرد؟ چه مي توانستند؟ قرار شد خاك بر آفتاب بپاشند و پنجه بر سيماي تابناك ايران بكشند شايد كه از تابندگي و الهام بخشي بيفتد. همان رسانه ها كه تا هفته ها به سانسور حقايق انتفاضه اسلامي مصر و تونس پرداختند، خيز برداشتند از گلوله برفي «هيچ» كه دست به دست مي گردانند و بزرگ مي كنند، بهمن انقلاب و جنبش در ايران بسازند. پيش قاضي و معلق بازي!؟ كاريكاتور بازي و تصويرسازي واژگونه و بدلي پيش نسخه حي و حاضر انقلاب كه ديگر بار در 22بهمن 88 و در بزرگراه امام حسين(ع)- آزادي به حركت درآمده بود؟

 

چي فكر مي كردند، چي شد؟ قرار بود موتور الهام بخش انقلاب را خاموش كنند تا سوداي اقتدا به ملت ايران در سر ملت ديگري نيفتد. قرار بود حاشيه اي در ايران بسازند و نگاه افكار عمومي را به اين نقطه منحرف كنند تا آن طرف، متن انتفاضه و انقلاب اسلامي رو به فوران را ولو به ضرب و زور ارتش مصر و كماندوهاي اسرائيلي- آمريكايي منكوب نمايند. قرار بود قهرمان بسازند، مثل بوعزيزي تونس! اما همه جاي اين «مهندسي معكوس» طي 02 ماه گذشته وارونه بود و محال بود آخرين حلقه آن وارونه از آب درنيايد. به نام قانون گرايي، آشوب راه انداختند. به اسم جمهوريت، مقابل مردم سالاري و رأي اكثريت ايستادند. به نام امام و انقلاب و قانون اساسي، قلم حذف روي همه ارزشها كشيدند. روز قدس، اشغالگران بيت المقدس را از خماري 30 ساله درآوردند و 31آبان و 61 آذر كوشيدند چكمه آمريكايي ها را برق بيندازند. عاشورا كه شد، با لشكر «مردمان خداجو» از خجالت عمرسعد درآمدند و روز 22بهمن 88- از شدت بلاهت- اسب تروا را ساز كردند تا در روز پيروزي انقلاب، ملتي را به زير بكشند! اين مسير، ايستگاه ديگري نمي توانست داشته باشد جز روز ولنتاين (41فوريه) كه در آن به نام ملت مظلوم مصر و تونس، نشان دادند كه دم به دم شتر نتانياهو و اوباما و مبارك گره زده اند و تا هرجا كه آنها پي شوند و رم كنند و بگريزند، اينان نيز پاندول وار در «حركت» و «جنبش» خواهند بود... ولو بالاي جرثقيل و انگشت نماي خلايق.

 

اين سرنوشت كسي است كه از ارزشها برگردد و رذيلت را جاي فضيلت برگزيند. به تعبير اميرمؤمنان كسي كه لااقل در دل خويش فضيلت و معروفي را نپذيرفت و منكري را زشت نشمرد، زير و رو مي شود و بالاي او جاي پايينش و پايين او جاي بالاي وي مي نشيند (حكمت 375 نهج البلاغه). اينجا آغاز واژگونه بيني است. اين نهايت مهندسي معكوس است حتي اگر بر بلنداي جرثقيل رفته باشي. اينجا ارتفاع پست است. اينجا آتش نشاني و امداد و 125 هم نمي توانند به كمك كسي بروند.

منبع : www.yjc.ir

باشگاه خبرنگاران جوان


گردنبند بسیار زیبا نقره به همراه آب زمزم و آیت الکرسی

امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: چهار شنبه 27 بهمن 1389برچسب:الو 125 ؟ ,
ارسال توسط محمد رضا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی