بخش ادبی : واژه های باران
وقت وب گردی که میشه هیچ کجا ایران وب نمیشه
ایران وب رقابت نمی کند ؛ رقابت می آفریند

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند

مثل آسمانی که امشب می بارد....

و اینک باران

بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند

و چشمانم را نوازش می دهد

تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم


جیرجیرک ها

صدای جیر جیرک ها به گوش می رسد

سکوت را نوازش می دهند

و جای خالی آدم های شب نشین را

با نگاهی معصومانه پر می کنند

من و مترسک و کلاغ ها

مترسک ناز می کند

کلاغ ها فریاد می زنند

و من سکوت می کنم....

این مزرعه ی زندگی من است

خشک و بی نشان


نکات جالب

برای يك بار پريدن ، هزار هزار بار فرو افتادم

 

هيچ وقت رازت رو به کسي نگو. وقتي خودت نميتوني حفظش کني

چطور انتظار داري کسي ديگه‌اي برات راز نگهداره

 

هیچ انسانی دوست ندارد بمیرد، اما همه آنها دوست دارند به " بهشت " بروند...

اما ای انسانها... برای رفتن به " بهشت " ... اول باید مرد 


گردنبند بسیار زیبا نقره به همراه آب زمزم و آیت الکرسی

امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها

نظرات شما عزیزان:

حمید
ساعت20:44---20 بهمن 1389
سلام وب قشنگی داری ممنون میشم به من هم سری بزنی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: چهار شنبه 20 بهمن 1389برچسب:بخش ادبی :واژه های باران,
ارسال توسط محمد رضا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی