پلیسی یا پلیس بازی؟ نقد و نظری بر سریال «ساختمان۸۵»
وقت وب گردی که میشه هیچ کجا ایران وب نمیشه
ایران وب رقابت نمی کند ؛ رقابت می آفریند

مهدی فخیم زاده بعد از آثار موفقی که در ژانر پلیسی و معرفی عملکرد نیروی انتظامی در تلویزیون داشت، این بار نیز با یک اثر پلیسی با محوریت داستانی یک ساختمان، دوباره میهمان خانه های ماست؛ ساختمان ۸۵!

 

این که ما یک ساختمان را محور یک کار پلیسی قرار دهیم به نوع خود یک کار بدیع در این عرصه به حساب می آید. آپارتمان یا برجی که به اندازه بزرگی اش شامل رازهای مگوی شخصی و نهان افراد ساکن در آن می شود. مسلم است که با تمرکز در یک آپارتمان می توان خیلی راحت تر به قضایای حساسی که در یک فیلم نامه باید رعایت شود دست یافت. به خصوص شخصیت پردازی در این نوع از فیلمنامه خیلی در دسترس تر قرار می گیرد و تنوع شخصیت ها را در طبقات این ساختمان می توان به سهولت بدست آورد و این از مزایای این کار می تواند به حساب آید. بنابراین شروع بدیع این کار می توانست برای ما جالب باشد ولی هر چه جلو رفتیم، این بدیهیات کم رنگ شد. چرا این اتفاق افتاد؟ از این جهت که ما تا به حال هر چه قدر در قسمت های مختلف این سریال پیش رفتیم و در رازهای مگوی ساکنین آن دقیق شده ایم، اکثر اهالی این ساختمان را آدم هایی یافتیم که به نحوی درگیر مسائل بزه اجتماعی بوده و به ناگاه با خیل خطاکارانی روبه رو می شویم.

 

حالا که پای پلیس در یک ماجرای اتفاقی و تصادف آمیز به افشای راز یک قتل پیچیده بعد از سالیان سال، به میان آمده است، آنان نیز دچار اضطراب شده و قصد دارند هم چنان به پنهان کاری در این زمینه ادامه دهند. این یعنی عدم شفافیت در ساختار شخصیت هایی که قرار است داستان فیلم را به پیش برند و اتفاقا کارگردان در اینجا از عدم شفافیت برای ایجاد تعلیق در داستان بهره می برد تا شخصیت ها گام به گام به شفافیت منجر شوند. این شیوه ای است که می توان روی آن تاکید نمود. ولی فخیم زاده آیا توانسته است از تمامی ابزارهای لازم در جهت ایجاد این تعلیق سود برد؟ اصرار کارگردان برای این که همه را به نوعی خطاکار و در سوءظن قرار دهد چیست؟ این در حالی است که می شد با گنجانیدن یک یا دو شخصیت مثبت در کار، روند ایجاد تعلیق در اذهان را با فاز مثبت رو به رو و اتفاقا آن را جذاب تر نمود. ولی چنین نیست و چنین اتفاقی نمی افتد. بنابراین ما با یک تعداد کثیر از شخصیت هایی روبه رو هستیم که خودشان نیز به خودشان مشکوک هستند و هر از گاهی لایه ای از لایه های پنهان خویش را لو می دهند و درگیری شان با کار خلاف را اثبات می کنند. تا به حال ۷۰ درصد از شخصیت های مکشوف این فیلم سابقه دار و خلاف کار و افراد مسئله داری هستند.

 

محتوای ناقص

 

خوبی هر فیلمنامه در این است که همطراز شخصیت های اصلی داستان، شخصیت های فرعی پا به پای دیگران در پیشبرد فیلم نامه و رسیدن به اصل داستان کمک کنند. مهدی فخیم زاده بنا به سابقه ای که در این امر دارد با افزودن شخصیت های فرعی به طور منطقی به داستان در این امر تبحر کافی از خود نشان می دهد. یعنی شخصیت های فرعی به خوبی نقش خود را ایفاء می کنند و این روند داستان را به خوبی به پیش می برد. البته در اینجا باید تفکیک ظریفی بین ساختار و شاکله و محتوا و مغز داستان قائل شد. در اینجا می خواهیم به شکل هسته درونی و یا همان محتوا اشاره کنیم. در واقع این محتوای ناقص شخصیت ها موجب چند اشکال عمده در فیلم نامه شده است؛ حرکت به سوی هدف داستان را دچار سیر بطئی و قطره ای نموده است. به عنوان مثال گذشتن یک روز در داستان (از صبح تا شب) دو یا سه قسمت از سریال را به خود اختصاص می دهد. این یعنی یک حرکت بطئی و کند که عمده آن را هم ما در معرفی ساکنین ساختمان و مشکوک شدن آنها به یکدیگر صرف می کنیم.

 

اشکال دیگری که از بطن این حرکت بطئی بیرون می زند، تحمیل فاصله گذاری های شدیدا باسمه ای در رد و بدل شدن دیالوگ ها و تصویربرداری شدیدا فریم به فریم از چهره ها است که گویا کارگردان می خواهد حس و حال بازی هر هنرپیشه را به شکل نمابه نما نشان بدهد! این به قول معروف آکسان گذاری گره خورده با حس و حال و ایجاد تعلیق بی جا با زوم کردن بر چهره ها، به عوض پلیسی تر کردن ژانر فیلم نامه، به نوعی دلزدگی از تعقیب این سریال منجر می شود. انگار این که ما حول محور یک موضوع اصلی و در جستار فرعیات مربوط به اصل موضوع دائما دور یکدیگر می چرخیم بدون اینکه به نتایج خوبی هم برسیم. ممکن است نتیجه داشته باشد ولی به نتایج منجر نمی شود. در این میان وارد شدن پلیس هم کمکی به تغییر روند بطئی آن نمی کند و پلیس که به عنوان یک گره گشا باید در این گونه مسائل عمل نماید، خود اسیر حوادث شده و حوادث او را به سیر دیگری کشانده. پلیس در سیر حوادث مختلف گاهی اوقات شم گره گشایی از خود نشان داده ولی هنوز در پیوند دادن حوادث به یکدیگر خودی نشان نمی دهد. از اینجا به بعد ما می توانیم تأملی در نقش پلیس داشته باشیم و با یک سؤال اساسی به نقش نیروی انتظامی در آن بپردازیم.

 

پلیس و نقش او در این سریال

 

در واقع حضور پلیس در هر ماجرایی یعنی گره گشایی از یک بزه. این بزه از اتفاقات کوچک شروع شده و تا به جنایت های بزرگ و پیچیده و گاه زنجیره ای و سریالی را دربرمی گیرد. این وجه گره گشایی پلیس از یک ماجرای خلاف قانون و عرف در جامعه، پیش برنده ترین وجه مجموعه های پلیسی است که ممکن است پلیس را درگیر ماجراهای پیوسته به آن هم بنماید. از لحاظ ساختاری اگر نگاه دقیق مان به این مجموعه یعنی «ساختمان ۸۵» باشد، درخواهیم یافت که این سریال واجد چنین نگاه هایی هست. مثلا درباره ایفاگر نقش سرگرد در این مجموعه حتی خانواده وی نیز درگیر وقایع روی داده در این ساختمان هستند، پسر وی خبرنگار بخش حوادث یک مجله و یک ژورنالیست خبرساز تصویر می شود که البته به نوعی در تضاد با پدرش در انجام وظیفه است و رو در روی او قرار می گیرد. اینجا نقش پلیس به عوض اینکه در حل به موقع و ایجاد نوع گره گشایی باشد، سکوت و تأمل بر گره هاست و پلیس تا اینجای کار که نتوانسته رابطه بین گره ها را حل نماید. جالب این که در دوران اطلاعات سریع و اطلاعات ذخیره در رایانه های پلیس، ما هیچ اثری از این امر در این فیلم نمی بینیم و فقط با ابتکار خود سرگرد و تفکر و تعمق خود وی به طور آهسته آهسته به سمت گره گشایی و رفع تعلیق های ایجاد شده حرکت می نماییم که این در شأن پلیس امروزی ما نیست. این یعنی ایجاد یک سؤال بزرگ در برابر عملکرد پلیس که می خواهد خیلی زود به جرم و جنایت پایان دهد و در راه امنیت هرچه سریع تر جامعه کوشش نماید.

 

پلیس بازی همه شخصیتها

 

نکته ای که قابل ذکر است، پلیس بازی بچه گانه ای است که به وضوح از شروع اولین قسمت سریال دامنگیر همه اهالی آپارتمان شده و خصوصا شخصیت های فرعی با وقوع آن و پیدا شدن استخوان های یک جسد از جرز دیوار، ناگهان شوق و ذوق کارهای پلیسی در همه آنها پیدا می شود. بعد از آن جالب است که یک ظن کلی به همه برای ارتکاب آن قتل هویدا شده و یک ترس کلی نیز در همه پدیدار می شود. این ترس و سوءظن، و پلیس بازی کلی، که دامنگیر «ساختمان ۸۵» می شود به هیچ وجه دارای روند طبیعی نیست. در حالی که تعلیق یعنی ایجاد گره در سیر طبیعی درام و عکس العمل نسبت به آن باید در حدی بالاتر از آن باشد. در حالی که در این اثر ما عکس العمل ها را در حد بالا و غیرطبیعی می بینیم که در این عکس العمل ها در واقع هویت خود شخصیت ها زیر سؤال می رود و افراد ساکن در یک مجموعه مسکونی، آدمهایی بیکار و دنبال حوادث قلمداد می شوند.

روزنامه کیهان

 ( www.kayhannews.ir )


گردنبند بسیار زیبا نقره به همراه آب زمزم و آیت الکرسی

امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط محمد رضا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی